کتاب داستان نوجوانه: محرّم || داستان تعزیه داستان مصور کودکان 402 صدای طبل و شیپور از طرف میدانچۀ «مزار خواجه روشنایی» به گوش میرسید. از قرار معلوم، دستۀ «تعزیهخوانها» به شهر آمده بودند. روی «مزار» هیاهوی عجیبی به پا شده بود... بخوانید