میگویند سلطان محمود وزیری به نام ایاز داشت. ایاز مردی چوپان بود که درنتیجه لیاقت و دانایی که داشت به مقام وزارت رسیده بود.
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : بزغاله
داستان کودکانه گرگ و هفت بزغاله / شنگول و منگول و حبه انگور / داستان های برادران گریم
روزی بود، روزگاری بود. بزی بود که هفت بزغاله داشت و بزغالههایش را خیلی دوست داشت و همیشه نگران بود که مبادا گرگ آنها را بخورد. یک روز که بزی مجبور بود به صحرا برود و غذا بیاورد، بزغالهها را صدا کرد و گفت: «بچههای عزیزم، من باید بروم و برای شما غذا بیاورم. مواظب گرگ باشید
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: بچه سنگی و 4 قصهی دیگر / با صدای: مهناز محمدقلی #6
فهرست قصه های این مجموعه: بچه ی سنگی / بزغاله های ابری / تربچه و نخودچه / چاق چاق چاق / خانه ی خاله پیرزن دور نیست
بخوانیدقصه صوتی: حسنی و لاک پشت و 4 قصه دیگر / با صدای: مریم نشیبا #4
فهرست قصه های این مجموعه: حسنی و لاک پشت / بزغاله ی خجالتی / پرتقال نارنجی / هدیه / پسر پرخور
بخوانیدقصه های صوتی خاله مهناز: خرگوش سیاه و 4 قصه دیگر / مجموعه شماره 1
قصه های این مجموعه: دانی لوها: ماجرای روز برفی / خرگوش سیاه و موج و دریا/ خرسی به مهد کودک می رود / خداحافظ تا فردا / خاله ستاره و بزغاله
بخوانید