روزی بود و روزگاری. در زمانهای نهچندان دور، مرد هیزمشکنی زندگی میکرد که هفت پسر داشت. پسرها همیشه باهم دعوا داشتند. مثل سگ و گربه به هم میپریدند. سر هر چیزی بگوومگو میکردند.
بخوانیدTag Archives: برادری
5 داستان آموزنده درباره اخوت، برادری و رفاقت
برادری و رفاقت در هر زمان برای اهلش عزیز و لازم است. خداوند نعمتی بر بنده همچون توفیق درک و صحبت دوستان دینی نداده است.
بخوانید