Tag Archives: ازدواج

افسانه قدیمی: دختر پادشاه اژدها / مردی که نمی دانست همسرش کیست

جلد 63 کتابهای طلایی این قصه دختر پادشاه اژدها

روزی، روزگاری مرد گدایی بود که «لیویی» نام داشت؛ اما ازآنجاکه می‌دانست برای موفقیت باید باسواد بود به‌سختی درس می‌خواند. یک روز برای گذراندن امتحاناتش به پایتخت رفت، اما نتوانست قبول شود.

بخوانید

افسانه های مغرب زمین: شکارچی و سه غول / شاهزاده خانمی که ازدواج نمی کرد

افسانه-های-مغرب-زمین-ایپابفا-شکارچی-و-سه-غول

روز گاری مرد جوانی بود که خیلی دوست داشت شکارچی شود. روزی مرد جوان که جان نام داشت به پدرش گفت: «در این جا کسی نیست که بتواند شکار کردن را به من یاد بدهد و من مجبورم به دوردست‌ها بروم تا بلکه کسی را برای این کار پیدا کنم.»

بخوانید

قصه کودکانه پیش از خواب: غولچه و دختر بادام / در زندگی فروتن باشید

قصه-کودکانه-برای-بچه-های-کوچک-ایپابفا-غولچه-و-دختر-بادام

یکی بود یکی نبود. یک غولچه بود که روزی یک دانه بادام می‌خورد و یک انگشتانه آب. یک روز آب و بادامش را نخورد. بادام را کاشت و با انگشتانه به آن آب داد. درخت بادامی سبز شد با سه شاخه‌ی پربادام.

بخوانید