اردک گفت: بگذار ببینم این چیه؟ یک علامت روی این خانه هست؟ من قبلاً آن را ندیده بودم؟ شاید این خانه برای فروش است.
بخوانیدTag Archives: اذیت کردن
قصه کودکانه: شوخی فلفلی | اذیت کردن دیگران کار خوبی نیست
فلفلی یک قورباغهی کوچولوی شیطان و بازیگوش بود. او دوست داشت سربهسر اینوآن بگذارد و بخندد. دم جنبانک یک پرنده کوچولو بود که روی درختی کنار آبگیر لانه داشت. شاخهای از درخت، درست روی آبگیر بود و لانهی او هم روی همان شاخه.
بخوانیدقصه کودکانه: آواز کلاغها و گنجشکها || همسایه ها را اذیت نکنید!
روزی روزگاری در باغی پرندههای جورواجور و کوچک و بزرگ آشیانه داشتند. پرندهها زندگی شاد و شیرینی داشتند تا اینکه چند خانوادهی کلاغ هم به آن باغ آمدند و آشیانه ساختند. با آمدن کلاغها در آن باغ، خواب و خوراک از پرندهها گرفته شد.
بخوانید5 داستان آموزنده درباره آزار و اذیت کردن دیگران
پرهیز از هر نوع آزار به دیگران از پدر و مادر و همسایه و دوست لازم و ضروری است
بخوانیدکتاب داستان کودکانه: عاقبت شیطنت حسنی
حسنی بچه شیطانی بود که همیشه به مردم آزاری مشغول بود و حرف هیچکس را گوش نمی کرد.
بخوانید