روزی روزگاری در یک باغ قشنگ که پر از گلهای رنگووارنگ بود، گل آفتابگردانی هم زندگی میکرد. این گل آفتابگردان یک دوست خوب و مهربان داشت. دوست او کی بود؟ یک پروانهی قشنگ که بالهای رنگووارنگ و قشنگی هم داشت.
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : آفتابگردان
قصه کودکانه گل آفتابگردان
یکی بود یکی نبود، زیر گنبد کبود غیر از خدای خوب و مهربان هیچکس نبود. اسمانی بود آبی آبی. زیر این آسمان آبی، در گوشهای باغچهای بود پر از گل؛ یک گل سرخ، دو تا گل بنفشه، یک گل آفتابگردان بزرگ و قشنگ و پیچک و سبزه و خلاصه، گل و گیاههای رنگووارنگ.
بخوانید