در گوشهای از آسمان و از روی یک ستارهی درخشان، پریِ کوچکی به نام فروردین داشت به زمین خدا نگاه میکرد؛ اما چشمهایش پر از غم بود. چون زمین را سروصدا و دود و غبار زیادی فراگرفته بود. آن پری کوچک دلش میخواست به زمین بیاید، اما نمیتوانست! فقط زمین را نگاه میکرد و غصه میخورد.
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : آتش بازی
قصه کودکانهی: عروسک و قوطی کبریت || بازی با آتش خطرناکه!
یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود. روزی از روزها عروسک دختر کوچولویی توی اتاق، تکوتنها بازی میکرد. عروسک سوار ماشینها میشد و بیب بیب میگفت و دنبال اسبهای اسباببازی میدوید.
بخوانیددو داستان کودکانه: پرواز لک لک و لاک پشت || حسنی و ماجرای سیب زمینی پخته
این کتاب دوتا قصه قشنگ داره. اولیش، قصه قدیمی پرواز کردن لاک پشت با لک لک هاست و دومی هم قصه آتش بازی حسنی است که با این کارش خانه را به آتش کشید: بچه ها با آتش بازی نکنید!
بخوانید