روزی روزگاری خرگوش و سنجاب و موش، شاد و خرم در جنگلی زندگی می کردند تا اینکه گربه سیاه بدجنسی به آن جنگل آمد و آرامش آنها را به هم زد ...
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : گربه
قصه کودکانه خروس باهوش
در یک جنگل قشنگ همه حیوانات با خوبی و خوشی با هم زندگی می کردند تا اینکه پای یک روباه حقه باز به آن جنگل باز شد ...
بخوانیدقصه کودکانه حیوانات در سرزمین شانگریلا
شانگریلا نام یک سرزمین خیالی است که در آنجا همه چیز حاضر و آماده است. هیچکس کار نمی کند و همه فقط بخور و بخواب هستند. خوشبختانه چنین سرزمینی وجود ندارد و همه باید با همدیگر تلاش کنند و زندگی را بسازند...
بخوانیدقصه کودکانه: نوازندگان شهر / قصه خر آوازخوان
روزی روزگاری خری زندگی می کرد که دیگر پیر شده بود.برای همین صاحبش می خواست از دستش خلاص شود.خر بیچاره از دست صاحبش فرار کرد و در راه به سگ و گربه و خروسی برخورد که آنها هم از دست صاحبان خود فرار کرده بودند ...
بخوانیدداستان صوتی: موش و گربه/ تیزچنگال ماهیچه دوست + فایل صوتی سوپراسکوپ
داستان زیبای موش و گربه که ریشه در ادبیات کهن ایران دارد و عبید زاکانی طنزپرداز معروف ایران نخستین بار به سرودن آن دست برده است. در ابتدا موش ها از گربه می ترسیدند، بعد به فکر صلح و سازش افتادند و سرانجام بساط جنگ به پا شد ...
بخوانید