بایگانی/آرشیو برچسب ها : گربه

قصه‌های لافونتِن: داستان گربه و موش پیر || احتیاط شرط عقل است!

قصه-های-لافونتن-داستان-گربه-و-موش-پیر

قصه آموزنده: گربه‌ای بود که سخت خون‌خوار و دشمن جان موشان بود با خودش قرار گذاشته بود هر جا موشی باشد او را بخورد و نسل موش‌های بیچاره را از جهان پاک کند! موش‌ها از ترس او دیگر از خانه بیرون نمی‌آمدند.

بخوانید

داستان کودکانه: گربه و قناری || گربه‌ای که تنبل نبود

داستان-کودک-گربه-و-قناری-ایپاب-فا

داستان کودک: هوای شهر کم‌کم روشن می‌شد. گربه به آسمان زمستانی چشم دوخته بود و رفتن شب و آمدن روز را تماشا می‌کرد. قناری هنوز توی قفسش خواب بود. گربه هرروز صاحبش را در تمام مدتی که برای رفتن سر کار آماده می‌شد تماشا می‌کرد.

بخوانید