Tag Archives: گربه چکمه پوش

قصه کودکانه: گربه‌ سحرآمیز | عشق طلسم ها را می شکند

قصه-کودکانه-گربه‌ی-سحرآمیز

در زمان‌های قدیم اژدهای هفت سری دختر پادشاهی را اسیر کرده بود. پادشاه به شجاع‌ترین سربازش گفت: «اگر دخترم را آزاد کنی اجازه می‌دهم با او ازدواج کنی.» سرباز شجاع آن‌قدر با اژدها جنگید تا بالاخره اژدها را شکست داد و دختر پادشاه را آزاد کرد؛

بخوانید

قصه کودکانه: گربه‌ای با کفش || گربه چکمه پوش

قصه-کودکانه-ای-از-سرزمین-پری-ها-گربه‌ای-با-کفش-(1)-

در روزگاران گذشته، در سرزمینی دور، مردی بود که سه پسر با یک خانه و یک الاغ و یک گربه داشت. وقتی مرد، خانه‌اش را به پسر اول بخشیده بود، الاغ را به پسر دوم و گربه را به پسر آخر داده بود. پسر سوم، نامش تام بود و صاحب گربه شده بود. تام با گربه خیلی مهربان بود و گربه هم تام را دوست داشت.

بخوانید