بایگانی/آرشیو برچسب ها : کوتوله

افسانه های مغرب زمین: کوتوله بیشه‌زار / عاقبت تنبلی

افسانه-های-مغرب-زمین-ایپابفا-کوتوله-بیشه‌زار

یکی بود یکی نبود. پسرک کشاورزی بود به نام «تام» که خیلی تنبل بود و علاقه‌ای به کار کردن نداشت. تام نزد مرد ثروتمندی کار می‌کرد؛ اما او به‌جای کار کردن، از صبح تا شب روی سبزه‌ها دراز می‌کشید و استراحت می‌کرد.

بخوانید

قصه کودکانه: کوتوله ناقلا و غول دندان‌طلا / زرنگی بهتر از زور است!

قصه-کودکانه-برای-بچه-های-کوچک-ایپابفا-کوتوله-ناقلا-و-غول-دندان‌طلا

سه تا کوتوله بودند زرنگ و شجاع و ناقلا. می‌خواستند بروند به جنگ غول دندان‌طلا. آقا غوله، خواهر موطلاییِ آن‌ها را دزدیده بود. چون‌که می‌خواست با موهای طلایی او، دندان طلایش را خلال کند. این، عادت غول دندان‌طلا بود. دخترهای موطلایی را می‌دزدید و با تار موهایشان خلال‌دندان درست می‌کرد.

بخوانید

قصه کودکانه: مو فرفری و موقرمزی | آدم باید مرتب و منظم باشه!

قصه-کودکانه-ایپابفا-مو-فرفری-و-موقرمزی

در شهر آدم کوچولوها، دو کوتوله بودند. اسم یکی مو فرفری بود و دیگری موقرمزی. آن‌ها یک خانه‌ی کوچولو داشتند و باهم در آن زندگی می‌کردند. مو فرفری مرتب و موقرمزی نامرتب بود. اتاق مو فرفری تمیز و منظم بود.

بخوانید

قصه کودکانه: سفرهای گالیور | گالیور کوچولو در سرزمین آدم کوچولوها

قصه-کودکانه-سفرهای-گالیور-(1)-ایپابفا

گالیور مسافرت را خیلی دوست داشت. او بیشتر وقت‌ها سوار کشتی‌اش می‌شد و به جاهای دوردست سفر می‌کرد. در یکی از این سفرها هوا به‌شدت طوفانی شد و کشتی گالیور را به‌شدت تکان داد. در همین موقع کشتی دزدان دریایی هم از راه رسید و با توپ به کشتی گالیور شلیک کرد و آن را غرق کرد.

بخوانید