روزی بود، روزگاری بود، دو شاهزاده بودند که میخواستند بدانند «خوشبختی» چیست و آدم خوشبخت کیست، ازاینروی از یار و دیار دست شستند و در جستوجوی «خوشبختی» به جهانگردی پرداختند؛
بخوانیدTag Archives: کوتوله
قصه صوتی کودکانه: کفاش و سه کوچولو و 4 قصه صوتی دیگر / با صدای: پگاه قصهگو #48
فهرست قصه های این مجموعه: 1- کفاش و سه کوچولو 2- یک کلاغ چهل کلاغ 3- عمو نوروز 4- دختر تنها 5- پنج برادر
بخوانیدقصه کودکانه پیش از خواب: هدیهی آدم کوچولوها / سزای طمعکار
روزی، مرد خیاطی همراه زرگری به گردش رفتند. شب که شد آنها مجبور شدند در بیابان بخوابند. نیمهشب بود که از دور صدایی را شنیدند. هر چه آنها جلوتر میرفتند، صدا نزدیکتر میشد. این صدا، صدای عادی نبود، بهقدری زیبا بود که آنها خستگیشان را فراموش کردند
بخوانیدافسانه های مغرب زمین: کوتولهها و کفاش / پاداش نیکوکاری
در زمانهای قدیم، کفاشی زندگی میکرد که خیلی فقیر بود. او باآنکه بسیار کار میکرد، اما زندگی را بهسختی میگذراند. یک روز زنش گفت: «نمیدانم چرا ما هرروز فقیرتر میشویم.»
بخوانیدافسانه های مغرب زمین: هدیه کوتولهها / قناعت گنج است!
در گذشتههای دور که آرزوها کمتر به حقیقت میپیوست، دو دوست وجود داشتند: یکی آهنگر و دیگری بازرگان که اغلب باهم به مسافرت میرفتند. آهنگر، مرد جوانی بود با صورت ظریف و موهایی زیبا؛
بخوانید