داستان آموزنده: مردی با الاغ و سگش به ده خود میرفت. بار الاغ خوردنی بود و هر سه میخواستند زودتر به خانه برسند و خوراک سیری بخورند. در میان راه به دشتی رسیدند که سبز و خرم بود.
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : کمک به دیگران
داستان زیبا و آموزندهی: پاداش کار نیک
در زمانهای قدیم در شهری بزرگ و زیبا حاکمی زندگی میکرد که به شکار علاقهی فراوانی داشت. او هفتهای دو بار به شکار میرفت.
بخوانیدداستان کودکانه و آموزنده: شبدر چهارپَر || نصیحت گاو خردمند
فِلیکس شنیده بود شبدر چهارپر نشانهی شانس است و بدون وقفه، تمام مزرعه و چمنزار را برای پیدا کردن آن جستجو کرده بود!
بخوانیدداستان کودکانه: آقای گیلز و باغش || به همسایهمان کمک کنیم!
آقای گیلزِ پیر، مچ پایش شکسته بود، او احساس ناامیدی میکرد، مخصوصاً وقتی نمیتوانست در باغِ کنار آشپزخانهاش کار کند.
بخوانید5 داستان آموزنده درباره کمک کردن به دیگران
هر که حاجت برادر مؤمن خود را بر آورده کند مثل آن است که تمام عمر را عبادت کرده است.
بخوانید