Tag Archives: کمک به دیگران

قصه کودکانه: دایره‌زنگی و موش کوچولو | شادی کردن از هر کار دیگری بهتر است.

قصه-کودکانه-ایپابفا-دایره‌زنگی-و-موش-کوچولو

یکی بود یکی نبود. یک دایره‌زنگی بود که دارام دارام آواز می‌خواند و دیلینگ دیلینگ زنگوله‌هایش را تکان می‌داد و خوش بود. هیچ غمی توی دنیا نداشت. از این مهمانی به آن مهمانی می‌رفت، از این عروسی به آن عروسی می‌رفت، هر جا که خوشی و شادی بود

بخوانید

قصه کودکانه: مشکل آقای مربع | بنی آدم اعضای یکدیگرند

قصه-کودکانه-ایپابفا-مشکل-آقای-مربع

آقای مربع خیلی غمگین بود. چون یکی از ضلع‌هایش را گم کرده بود. آن شب، در خانه‌ی دایره‌ی بزرگ، مهمانی خوبی برپا بود. همه دعوت شده بودند. آقای مربع هم دعوت شده بود؛ اما چطور می‌توانست بدون یک ضلع به آن مهمانی برود؟

بخوانید

قصه کودکانه: دوست تیغ‌دار | به یکدیگر کمک کنیم

قصه-کودکانه-پیش-از-خواب-دوست-تیغ‌دار

تیغ پشت یک جوجه‌تیغی کوچولو بود. خیلی هم شادوشنگول بود. دوست داشت دائم این‌طرف و آن‌طرف بدود، بازی کند و بخندد. یک روز او خرگوش کوچولوها را دید که قایم باشک بازی می‌کردند. مدتی ایستاد و نگاهشان کرد. خیلی از آن بازی خوشش آمد و گفت: «چه جالب، منم بازی!»

بخوانید