روزی روزگاری در گوشهای از جنگل پرندههای زیادی زندگی میکردند. آنها زندگی راحت و آرامی داشتند؛ اما یک روز بین آنها اختلاف افتاد، چون همه میخواستند رئیس باشند.
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : کلاغ
داستان زیبا و آموزنده: هر رنگی که خداوند آفریده است زیباست
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود. در باغ بزرگی پرندگان زیادی زندگی میکردند. در این باغ کلاغی بود که آرزو داشت پرهای رنگی داشته باشد.
بخوانیدداستان زیبا و آموزنده: تنبیه کلاغ خبرچین || قصه شب برای کودکان
در جنگلی بزرگ و زیبا، حیوانات مهربان و مختلفی زندگی میکردند. یکی از این حیوانات، کلاغ پُر سروصدا و شلوغی بود که یک عادت زشت هم داشت
بخوانیدکتاب قصه صوتی«شش جوجه کلاغ و یک روباه» برای کودکان و خردسالان
کتاب قصه صوتی«شش جوجه کلاغ و یک روباه»
بخوانیدقصه کودکانه: دمم کو؟ ، عقل که نباشد جان در عذاب است …
یک روز حیوانات جنگل از خواب بیدار شدند و متوجه شدند که دم ندارند. یکی دم همه انها را دزدیده بود ...
بخوانید