بایگانی/آرشیو برچسب ها : کرم

داستان کودکانه: خانه‌ای به بزرگیِ یک سیب || لگو در جستجوی خانه

داستان-کودکانه-خانه‌ای-به-بزرگیِ-یک-سیب

داستان کودکانه: هرچه ابرها بیشتر در آسمان جابه‌جا می‌شدند، لگو بیشتر می‌ترسید. لگو، کرم کوچکی بود که روی یک برگ زندگی می‌کرد. اگر هوا روشن و آفتابی بود، برگ جای بدی برای زندگی کردن او نبود، حتی گاهی می‌توانست غذای خوشمزه‌ای هم برای او باشد؛

بخوانید

قصه کودکانه و آموزنده: ستاره کوچولوی خاکستری || وزغ زشت

قصه-کودکانه-و-آموزنده-ستاره-کوچولوی-خاکستری

داستان کودک: یکی بود یکی نبود. در زمان‌های دور وزغی بود زشت و بدترکیب که تمام بدنش را زگیل‌های درشتی پوشانده بود. خوشبختانه او نمی‌دانست که بسیار زشت است. حتی نمی‌دانست وزغ است. چون هنوز بچه بود و کسی او را به نامش صدا نکرده بود.

بخوانید