روزی روزگاری یک خواهر بزرگ بود و یک خواهر کوچک. مادر و پدر آنها هرروز صبح به سر کار میرفتند و خواهر بزرگ و خواهر کوچک تا عصر تنها بودند. در نبودن پدر و مادر، خواهر بزرگ هم کارهای خانه را انجام میداد و هم به خواهر کوچکش میرسید.
بخوانیدTag Archives: کتاب مصور کودکان
قصه کودکانه «شکستِ باز» – از دشمن خود نترس!
روزی روزگاری یک باز شکاری به مزرعه حیوانات حمله می کرد و حیوانات کوچولو را شکار می کرد. اما حیوانات درسی به باز دادند که هرگز فراموش نخواهد کرد
بخوانیدقصه فانتزی کودکانه: پینوکیو / قصه های کودکانه والت دیزنی
پینوکیو آدمک چوبی بود که پدر گپتو یا ژپتو برای خودش ساخته بود و همیشه آرزو داشت که ای کاش فرشته مهربان آن را به یک پسرک واقعی تبدیل می کرد. پینوکیو ماجراهای زیادی داشت اما سرانجام پدر گپتو به آرزویش رسید ...
بخوانیدداستان آموزشی کودکان :به راست، راست! / آموزش دست چپ و راست به کودکان
به راست راست! یک قصه آموزشی است که هدف آن آموزش دست چپ و راست به بچه ها است. بچه ها با خواندن این کتاب، دست چپ و راست خود را خیلی زود یاد می گیرند...
بخوانیدقصه مصور کودکانه: بره و دوستانش در مزرعه حیوانات
برّه بازیگوش به مزرعه حیوانات می رود. در مزرعه همه کار می کنند اما برّه حوصله کار کردن ندارد. اما سرانجام یاد می گیرد که باید وظیفه شناس باشد و به جای بیکاری و شیطنت، به حیوانات مزرعه کمک کند...
بخوانید