توی کلبهی کوچکی وسط زمینی بی آب و علف، آفتاب سوخته و بایر، پیرزن فقیری به همراه یک دختر زندگی می کردند. پیرزن، پژمرده و ترشرو بود و مدام با خودش حرفهای مبهم میزد. دختر که اسمش «فینولا» بود مثل غنچهی گل سرخ، شیرین و باطراوت بود.
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : پیرزن
قصه صوتی کودکانه: خانهی تمیز پیرزن و 4 قصه صوتی دیگر / با صدای: پگاه قصهگو #31
فهرست قصه های این مجموعه: 1- خانهی تمیز پیرزن 2- خاله جان 3- خرس کوچولو تولدت مبارک 4- خرگوش سفید و خال خالی 5- خارکن و موش و مار و طوطی
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: بچه سنگی و 4 قصهی دیگر / با صدای: مهناز محمدقلی #6
فهرست قصه های این مجموعه: بچه ی سنگی / بزغاله های ابری / تربچه و نخودچه / چاق چاق چاق / خانه ی خاله پیرزن دور نیست
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: مهمون های ناخونده / مریم نشیبا
نزدیک جنگلی ،خانهی یک پیرزن قرار داشت. پیرزن تنها بود و کسی را نداشت و روزها زیر درخت آلبالو نزدیک خانهاش مینشست و به صدای پرندهها گوش میداد. یک شب صدای شرشر بارون توی کلبهی پیرزن پیچید.
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: خاله پیرزن گربه بلا موش ناقلا || بخش 1 و 2 کامل
قصه صوتی: در یک روز سرد و بارانی، پیشی نازنازی به خونه خاله پیرزن پناه میاره و به اصرار بزک زنگوله پا، خاله پیرزن، گل پیرهن قبول میکنه که گربه شب را مهمان آنها باشد.
بخوانید