هرکسی داشت راه خودش را میرفت. ولی پریِ زیبای جنگل نمیخواست تنها برود. بر سر راه ایستاد. فیلی خاکستری از دور میآمد.
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : پری
مجموعه شعر کودکانه: مامان پری یه نینی آورد، میخوای ببینی؟
مامان پری نینی ش رو امروز آورد به دنیا یه دختر کوچولو شکل مامان و بابا همه میگن که چشمهاش شبیه خاله جونه خال روی لُپِش هم شبیه خال اونه
بخوانیدکتاب شعر کودکانه: مملی و پری مهربان
سلام سلام ای بچهها من اومدم دوست شما به من میگویند مملی یک پسر کاکلزری قصههایم را شنیدید شیطنتم رو ندیدید امروز میخوام یه ماجرا بگم براتون بچهها
بخوانیدقصه کودکانه: زیبای خفته || نبرد با پری شرور
توی شهر قصهها کسی غصه نداشت جز پادشاه و ملکه. چون سالبهسال پیرتر میشدند؛ اما هنوز فرزندی نداشتند. کارشان شده بود، غصه خوردن. تا اینکه خدای مهربان دختری به آنها داد که اسمش را گذاشتند «پرنسس ورونا».
بخوانیدقصه کودکانه: پری گلها ، یک داستان جنایی || هانس کریستین اندرسن
در باغچهای بوتۀ گل سرخ کوچکی بود که روی یکی از زیباترین گلهای آن، پری گلها خانه داشت. پری گلها آنقدر کوچک بود که آدمها نمیتوانستند او را ببینند. پری، خیلی کوچک، اما بسیار زیبا بود. یک جفت بال هم داشت که از شانه تا نوک انگشتان پایش میرسید.
بخوانید