چقدر موجب خوشبختی و راحتی است که پسری به همه حرفهای دیگران با دقت گوش دهد؛
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : هانس
افسانهی هانسِ جوجهتیغی / قصهها و داستانهای برادران گریم
یکی بود یکی نبود، کشاورزی بود که از مال و ثروت دنیا بهره فراوان داشت، و تنها چیزی که نداشت اولاد بود.
بخوانیدافسانهی ازدواج هانس / قصهها و داستانهای برادران گریم
یکی بود یکی نبود، روستایی جوانی بود که او را هانس مینامیدند. عمویش مایل بود او با زنی ثروتمند ازدواج کند.
بخوانیدافسانهی هانسِ خوششانس / قصهها و داستانهای برادران گریم
هانس، هفت سال آزگار در خدمت استادش بود و پس از پایان هفت سال به او گفت: - استاد، دورهی من تمام شده و باید نزد مادرم برگردم.
بخوانیدافسانهی هانس محتاط / قصهها و داستانهای برادران گریم
مادر هانس پرسید: - هانس، کجا داری میروی؟ او جواب داد: - نزد گِرِتل. - مواظب خودت باش. - مواظب هستم.
بخوانید