بایگانی/آرشیو برچسب ها : میمون

قصه کودکانه: بلندترین زرافه | هوش و زرنگی ربطی به قد و قامت ندارد

قصه-کودکانه-پیش-از-خواب-بلندترین-زرافه

یکی بود یکی نبود. زرافه‌ی خیلی قدبلندی بود به اسم «زیره». او از پدر و مادر و برادر و خواهرهایش بلندتر بود. از زرافه‌های دیگر هم همین‌طور. زیره بلندترین زرافه جنگل بود؛ به خاطر همین هم خیلی مغرور بود.

بخوانید

قصه کودکانه: دهکده اسباب‌بازی‌ها | مسخره کردن کار خوبی نیست

قصه-کودکانه-پیش-از-خواب-دهکده-اسباب‌بازی‌ها

یکی بود یکی نبود. یک فرفره بود که در دهکده‌ی اسباب‌بازی‌ها زندگی می‌کرد. او بازیگوش و پر جنب‌وجوش بود. بیشتر وقت‌ها دور خودش می‌چرخید، آواز می‌خواند و می‌خندید. در میان اسباب‌بازی‌ها، میمونی بود که همیشه فرفره را مسخره می‌کرد، سر به سرش می‌گذاشت و به او می‌خندید.

بخوانید

قصه کودکانه: گوش سیاه || میمون بازیگوش و نمایش حیوانات

قصه-کودکانه-گوش-سیاه-نمایش-حیوانات-در-جنگل

یکی بود یکی نبود. میمونِ کوچولو و بازیگوشی بود به اسم گوش سیاه. چون دور گوش‌هایش سیاه بود، همه او را گوش سیاه صدا می‌کردند. او دوستان زیادی داشت که تمام روز را با آن‌ها بازی می‌کرد و شب، خسته‌ی خسته به خانه می‌آمد و می‌خوابید.

بخوانید