Tag Archives: موش

قصه کودکانه چینی: آدم طمع‌کار و آدم قانع و کشور موش‌ها

قصه-کودکانه-چینی-آدم-طمع‌کار-و-آدم-قانع-و-کشور-موش‌ها

در سال‌های خیلی‌خیلی دور یک پیرمرد و یک پیرزنِ خیلی فقیر باهم زندگی می‌کردند. یک روز، پیرمرد داشت کف کلبه را جارو می‌کرد که یک دانه ذرت درشت پیدا کرد. پیرمرد دانه‌ی ذرت را برداشت و به کنار لانه‌ی موش‌ها رفت

بخوانید

قصه آموزنده داوینچی: صدف و موش / عاقبت خیانت و انتقام

قصه-ها-و-افسانه-های-لئورناردو-داوینچی-صدف-و-موش

ماهیگیری، تور ماهیگیری‌اش را که تازه از آب بیرون آورده بود، کنار در خانه‌اش به زمین گذاشت. خانه‌اش کنار دریا بود. در ساحل، صدفی میان خرچنگ‌ها زیر آفتاب دراز کشیده بود. صدف وقتی دوستانش را در تور دید فکری کرد

بخوانید

کتاب قصه کودکانه قدیمی: گربه‌ ای که فکر می‌کرد موش است

کتاب قصه کودکانه قدیمی: گربه‌ ای که فکر می‌کرد موش است 1

سال‌ها پیش در یکی از شهرهای زیبای دنیا پنج موش زندگی می‌کردند. موش پدر، موش مادر، یک پسر موش کوچک و دو خواهرش. یک روز، در وسط گرمای تابستان بود که آنان در کنار لانه‌شان چیزی مانند یک بسته دیدند.

بخوانید