در روزگاران قدیم مرد فقیری زندگی میکرد که تمام داراییاش یکدست لباسی بود که به تن داشت و کیسهای برای گدایی.
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : مهری طهماسبی دهکردی
قصه کودکانه «خالهبازی»
ندا و نگین دوتا خواهر کوچولوی مهربان هستند. آنها همیشه باهم بازی میکنند.
بخوانیدقصه کودکانه «ملخ طلایی»
روزی روزگاری در سرزمین ما، مرد باایمان و خوشاخلاقی زندگی میکرد که خیلی دوست داشت به دیگران کمک کند.
بخوانیدقصه کودکانه «قارقارک و پرپری»
توی یک مزرعه تعداد زیادی شترمرغ زندگی میکردند. صاحب مزرعه از شترمرغها نگهداری میکرد تا بزرگ شوند و تخم بگذارند.
بخوانیدقصه کودکانه «آرزوی یلدا»
یلدا کوچولو در روز سیام آذر یعنی آخرین روز پاییز و شب یلدا به دنیا آمده بود.
بخوانید