بایگانی/آرشیو برچسب ها : ملکه

داستان کودکانه و آموزنده: پدرام کوچولو و ملکه ابرها | آب را هدر ندهیم!

داستان کودکانه و آموزنده: پدرام کوچولو و ملکه ابرها | آب را هدر ندهیم! 1

پدرام کوچولو شیر آب را باز گذاشته بود و همین‌طور که داشت مسواک می‌زد، با دهان پر از کف به مادرش گفت: «مامان، توپمو بردار! می‌خوام امروز حسابی بازی کنم!» صدای مادرش آمد: «پس بیا بریم، بچه جون! پدر و خواهرت توی ماشین منتظر ما هستن!»

بخوانید

قصه کودکانه ملکه مارها || در آرزوی خوشبختی

کتاب قصه کودکانه ملکه مارها (13)

سال‌ها پیش خانواده‌ای روستایی بر روی تپه‌ای که اطرافش را باغ چای احاطه کرده بود، خانه‌ای ساخته بودند و به‌خوبی و خوشی با یکدیگر زندگی می‌کردند. این خانواده‌ی سه‌نفری دارای پسر خردسالی بودند که «هومان» نام داشت. چون در همسایگی آن‌ها کسی زندگی نمی‌کرد، این پسر با حیوانات دوست شده بود و با آن‌ها بازی می‌کرد.

بخوانید