Tag Archives: ملکه

افسانه های مغرب زمین: رامپل کوتوله / دروغ همچون دیوار کجی است که راست نمی شود

افسانه-های-مغرب-زمین-ایپابفا-رامپل-کوتوله

یکی بود یکی نبود. آسیابان فقیری بود که همیشه دلش می‌خواست در نظر دیگران مهم جلوه کند. او کمی لاف‌زن بود؛ اما چیزی نداشت که به آن افتخار کند. فقط دختری داشت که بی‌نهایت زیبا بود.

بخوانید

قصه کودکانه: موشی و دندان شیری | مراقب دندان هایمان باشیم

قصه-کودکانه-موشی-و-دندان-شیری-ایپابفا

ملکه‌ی پریان برای درست کردن یک پماد جادویی یک دندان شیری لازم داشت. او چند تا از حیوان‌ها را فرستاد تا برایش دندان شیری پیدا کنند. موش کور، سنجاب، خرگوش و چند تا از حیوان‌های دیگر رفتند و دست‌خالی برگشتند.

بخوانید

داستان کودکانه و آموزنده: پدرام کوچولو و ملکه ابرها | آب را هدر ندهیم!

داستان کودکانه و آموزنده: پدرام کوچولو و ملکه ابرها | آب را هدر ندهیم! 1

پدرام کوچولو شیر آب را باز گذاشته بود و همین‌طور که داشت مسواک می‌زد، با دهان پر از کف به مادرش گفت: «مامان، توپمو بردار! می‌خوام امروز حسابی بازی کنم!» صدای مادرش آمد: «پس بیا بریم، بچه جون! پدر و خواهرت توی ماشین منتظر ما هستن!»

بخوانید