روزی روزگاری در یک دشت، یک کندوی عسل بود. یک روز زنبورهای وحشی به کندو حمله کردن و ملکه زنبورها را کشتند. زنبورهای عسل نمی توانستند بدون ملکه زندگی کنند. برای همین، پسر ملکه برای یافتن یک ملکه جدید به سرزمینهای شمالی رفت و ماجراهای بسیاری را پشت سر گذاشت...
بخوانیدTag Archives: ملکه زنبورها
قصههای زیبای عالم پریان: قصه «سرباز سربی» و «ملکه زنبورها»
قصه سرباز سربی، نسخهای دیگر از قصه «سرباز حلبی» است. قصه «ملکه زنبورها» قصه جادو و طلسم شدن کاخی است که سه برادر قصد شکستن طلسم آن را دارند.
بخوانید