مورچهی تنبل اصلاً دلش نمیخواست بیرون برود و کار کند. اما مورچهی تنبل دلش نمیخواست کار کند.
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : مریم نشیبا
قصه صوتی کودکانه: قطره ی بارون خوشحال باش / با صدای مریم نشیبا
پروانه کوچولو روی گل نشسته بود که صدایی شنید. پروانه گفت: تو کی هستی؟
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: روزه داری عرفان کوچولو / با صدای مریم نشیبا
ماه رمضان بود و عرفان کوچولو روزه گرفته بود. یک شب مادربزرگ میهمان آنها بود. مادر عرفان از او خواست تا برای درست کردن افطاری به او کمک کند.
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: مریم روزه می گیره / با صدای مریم نشیبا
روز اول ماه مبارک رمضان بود و مریم با پدر و مادرش روزه گرفته بود. زهرا، دوست مریم هم روزه بود. اما روزه ی کله گنجشکی.
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: کوچولوهای روزه دار / با صدای مریم نشیبا
داوود و محمد با هم دوست بودند. داوود کتاب نقاشی که پدرش برایش خریده بود را آورد تا با دوستش نقاشی کنند.
بخوانید