یه ماری بود، بله، یک ماری بود به اسم «نیش نیشک» که چهارتا دوست خیلی خوب و صمیمی داشت. اسمهای دوستهاش رو براتون بگم: خرگوشک، سنجاب چه، بچه فیل و زرافه کوچولو.
بخوانیدTag Archives: مریم نشیبا
قصه صوتی کودکانه: گردندراز و شغل تازهاش + متن فارسی قصه / هر کسی را بهر کاری ساختند / قصهگو: خاله مریم نشیبا 58#
توی یک جنگل بزرگ و سرسبز و قشنگ، یه زرافه خوش قد و بالا زندگی میکرد به اسم گردندراز. بچهها، گردندراز هر وقت میخواست تو جنگل برای خودش راه بره و قدم بزنه، گردن بلندش لای شاخههای درخت گیر میکرد و براش دردسر به وجود میآورد
بخوانیدقصه صوتی دخترانه: سه تا دوست خوب + متن فارسی قصه / خوب درس بخوانیم تا موفق شویم / قصهگو: خاله مریم نشیبا 57#
پریسا و مریم و نرگس، سه تا دوست بودن. سه تا دوست خوب و صمیمی که کلاس اول و دوم را باهم گذرونده بودن. ولی خب، این میان پریسا نسبت به مریم و نرگس یککم زبر و زرنگتر و درسخون تر بود
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: درخت بلوط بیمار + متن فارسی قصه / مراقب درخت ها باشیم / قصهگو: خاله مریم نشیبا 56#
آن روز صبح، خرس کوچولو و بچه راکون داشتند باهم تو جنگل کنار درخت بلوط بازی میکردند که یکدفعه از زیر پای خرس کوچولو، یه صدایی اومد. یه صدای بلند مثل (بچهها!) خرش خرش.
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: تولد خال خالی + متن فارسی قصه / نتیجهی همفکری و همدلی و اتحاد / قصهگو: خاله مریم نشیبا 55#
روز تولد هاپوی قصهی ما بود: هاپو خالخالی خانم مرغه و آقا خروسه و جوجه فسقلی و پیشی سفیده و خاله اردکه داشتند پنجتایی باهم میرفتند جشن تولد هاپوی خالخالی. تو دست هرکدامشان هم یک جعبه هدیه بود که توش، بله! که توش یه چیزهایی خوشگل خوشگل بود.
بخوانید