گنجشک خانوم روی تخمهایش نشسته بود و منتظر بود تا جوجههایش از تخم بیرون بیایند. یک روز یک گنجشک تپل سر از تخم بیرون آورد. گنجشکک میخواست تنها به جنگل برود و بازی کند؛ اما مادرش قبول نکرد ...
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : مریم نشیبا
قصه صوتی کودکانه: تصمیم مهری کوچولو || یک بچه خجالتی
مهری کوچولو خیلی خجالتی بود برای همین هیچ وقت از خانه بیرون نمیرفت. مهری چون خیلی خجالتی بود به هیچ کس سلام هم نمیکرد. او هیچ دوستی نداشت. یک روز مهری حوصله اش سر رفته بود ...
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: موش های کوچولو || موش مرتب و موش نامرتب
موشان خیلی بی نظم بود و موشی خیلی مرتب و پاکیزه. موشی خیلی مهربان بود و همیشه ریخت و پاش های موشان را جمع و جور میکرد ...
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: پشمک و دوستان جدیدش || گربهی بی خواب!
چند تا گربه با هم همبازی بودند. پشمک هر کاری کرد خوابش نبرد. او تصمیم گرفت ستارهها را بشمرد. یک، دو، سه ... ولی اصلاً خوابش نبرد که نبرد...
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: ماه و ستاره || با صدای: مریم نشیبا
زهرا کوچولو تا به آسمان نگاه نمیکرد خوابش نمیبرد. برای همین همیشه پشت بام میخوابید. او دلش میخواست روزها هم ماه را ببیند. اما یک شب ماه در آسمان نبود ...
بخوانید