قصه آموزنده: مردی بود که مرغی داشت که برای او روزی یک تخم طلا میگذاشت. آن مرد با این تخم طلایی زندگی خوبی داشت و هر چه میخواست به دست میآورد؛
بخوانیدTag Archives: مرغ
داستان کودکانه: مرغی که تخم طلا میگذاشت! || بدرفتاری ممنوع!
روزی روزگاری کشاورزی بود که همیشه از مرغهایش شکایت میکرد. چون آنها هرروز تخم نمیگذاشتند.
بخوانیدقصه مصور کودکانه: قُدقُد / آموزش اولیه کودکان 3 تا 7 ساله
«قُدقُد» مرغ کوچولوی بامزهای بود که در مرغدانی فلفلی با بقیهی مرغها زندگی میکرد.
بخوانیدکتاب قصه کودکانه: حنایی و جوجههایش
خانم حنا، مرغ مزرعه دلش می خواست صبح ها حسابی بخوابد اما مرغ و خروس های دیگر خیلی سروصدا می کردند.برای همین به یک انبار رفت تا از هاپو، دوست کوچکش کمک بگیرد ...
بخوانید