روزی، روزگاری بین دو کشور، جنگ بزرگی درگرفت و سه سرباز به دست سپاه دشمن اسیر شدند. بعد از مدتی، در یک فرصت مناسب آنها موفق شدند که از زندان فرار کنند. یکی از سربازها گفت: «اگر دوباره دستگیرمان کنند، حتماً ما را دار میزنند. حالا چطوری از بین سربازهای دشمن عبور کنیم و به کشور خودمان برویم؟»
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : مادربزرگ
قصه صوتی کودکانه: عجیب ترین دوستی دنیا و 4 قصه دیگر / با صدای: مریم نشیبا #11
فهرست قصه های این مجموعه: 1- عجیب ترین دوستی دنیا 2- سفر طولانی 3- سفر مدادرنگی ها 4- فكر خوب مادربزرگ 5- گوشهای بزرگ فیل كوچولو
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: پاپهن خانم و 4 قصه صوتی دیگر / با صدای: پگاه قصهگو #28
فهرست قصه های این مجموعه: 1- پاپهن خانم / 2- بوکولا / 3- بی بی چارقد گلی و بزک پشم فرفری / 4- بیشترش کن / 5- بی نام (اسمشو تو حدس بزن)
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: پالتوی قرمز و 4 قصه دیگر / با صدای: پگاه رضوی # 13
فهرست قصه های این مجموعه: 1- پالتوی قرمز / 2- بی بی دامن بلند / 3- پسری در طبل / 4- برادر بزرگ و برادر کوچک / 5- لالایی با صدای پگاه رضوی - پیمان جوانمرد
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: یک روز خوب برای مهسا / مریم نشیبا
مادربزرگ مهسا دستپخت خیلی خوبی داشت. هرکدام از افراد خانواده یک غذا را دوست داشتند؛ برای همین آقابزرگ قرعهکشی کرد تا ببیند مادربزرگ چه غذایی را بپزد...
بخوانید