بایگانی/آرشیو برچسب ها : قصه کودکانه

برای رسیدن به موفقیت باید ترس و وحشت را کنار گذاشت و با جرئت و شهامت به پیش رفت. این درسی است که از قصه «سه بزغاله باهوش» یاد می گیریم.

یک روز زازا، عروسک کوچولوی کارولین گم شد. همه حیوانات مزرعه به دنبال زازا همه جا را گشتند و سرانجام آن را پیدا کردند ...

روباه حیله گر می خواست مرغ بیچاره را شکار کند. اما مرغ قصه ما خیلی زرنگ بود و حساب روباه را رسید ...

سفیدبرفی دختر یک پادشه بود اما نامادری اش به زیبایی او حسادت می کرد.برای همین او را به جنگل فرستاد تا بمیرد. اما سفیدبرفی به خانه هفت کوتوله رفت و زنده ماند ....

بامزی ساعت هشت صبح یک شیشه عسل می‌خورد. کلاه آبی قشنگش را بر سر می‌گذارد و برای کمک به دوستانش از خانه خارج می‌شود. بامزی قوی‌ترین خرس دنیاست و کسی نمی‌تواند کارهایی مثل او انجام دهد.