گربه قشنگی بود به اسم زیتون که بیشتر وقتها روی پشتبامها و توی کوچهها راه میرفت
بخوانیدTag Archives: قصه کودکانه
قصه کودکانه و آموزنده «زنبور و انگور» شهر ما، خانه ما!
این قصه آموزنده درباره تمیزی و نظافت است. ماجرا اینکه، توی یک بازارچه، کاسبهای محل نظافت بازارچه را رعایت نمیکردند. برای همین، بازارچه پر از مگس و زنبور شده بود و باعث ناراحتی همه شده بود...
بخوانیدقصه های کودکانه «سه آدم کوتوله» و «ریزهمیزه»
دو قصه زیبا از دنیای پریان برای کودکان و نوجوانان
بخوانیدقصه کودکانه «موطلایی و سه خرس» _ دختر ماجراجو در خانه خرسها
یک روز خانواده خرسها برای بازی به جنگل رفتند. وقتی آنها خانه نبودند، دختر موطلایی به خانه آنها رفت و حسابی خانهشان را به هم ریخت. وقتی خرسها به خانه برگشتند، متوجه شدند که یک غریبه وارد خانه آنها شده است...
بخوانیدقصه «ملکه برفها» ماجرای خواهری در جستجوی برادر گمشده
کای و گردا خواهر و برادر هستند. یک روز ملک برفها، کای کوچولو را با خود می برد. گردا، برای یافتن برادر خود به سرزمین یخ و سرما میرود و با ماجراهای زیادی روبرو می شود...
بخوانید