قصه کودکانهی: خروسِ خاله مهربان || با همدیگر لجبازی نکنیم! قصه های کودکانه 384 یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود. سالها پیش در یک روستا یک خاله مهربان بود که یک خروس داشت. خروس، خاله مهربان را خیلی دوست میداشت. خاله مهربان هم خروس را خیلی دوست میداشت. بخوانید
قصه کودکانهی: سلامِ بزغاله || به بزرگترها سلام کنید! قصه های کودکانه 12,821 یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود. روزی و روزگاری، خانم بزیای میخواست آش بپزد و همسایههایش را به مهمانی دعوت کند. بخوانید