داستان عامیانه روسی: سالها پیش در یکی از روستاهای روسیه، یک زن بیوه فقیر با پسرش ایوان ایوانویچ زندگی میکرد. ایوان پسری زیبا و قویهیکل بود.
بخوانیدTag Archives: قصه های روسی
قصهی کودکانهی روسی: روباه و پرنده || عاقبت روباه باج گیر
توی یک جنگل بزرگ و سرسبز، روی یک درخت پر از شاخ و برگ، دوتا پرندهی کوچولو لانه درست کرده بودند. یکیشان نر بود، یکیشان ماده. پرندهی ماده روی تخمهایش خوابیده بود و پرندهی نر برای او آب و غذا میآورد.
بخوانیدقصهی کودکانه روسی: پسری که بزغاله شد || آلِنوشکا و ایوانوشکا
روزی بود، روزگاری بود. در یک جای خیلی دور، پیرمرد و پیرزنی زندگی میکردند. آنها یک دختر زیبا و یک پسر کوچک داشتند. از شانس بد آنها، پیرمرد و پیرزن از دنیا رفتند و خواهر و برادر تنها ماندند.
بخوانیدمجموعه قصه های عامیانه روسی، 14 قصه عامیانه از سرزمین روسیه
این کتاب، مجموعه 14 قصه زیبا و آموزنده از ادبیات عامیانه سرزمین روسیه است که در سال 1337 چاپ شده است. امیدوارم از خواندن قصه های این کتاب لذت ببرید.
بخوانیدکتاب داستان کودکانه حلقه فولادی، نوشته پائوستوفسکی
بابا کوزما با نوه اش واریوشا در دهکده موخوویه در جوار جنگل زندگی میکرد. زمستان آن سال خیلی سرد بود، باد های تند میوزید و برق فراوان باریده بود. در تمام زمستان حتی یک بار هوا گرم نشده و آب برف از بام های تخته ای نچكیده بود.
بخوانید