Tag Archives: قصه های روسی

قصه‌ی کودکانه‌ی روسی: روباه و پرنده || عاقبت روباه باج گیر

قصه‌ی کودکانه‌ی روسی: روباه و پرنده || عاقبت روباه باج گیر 1

توی یک جنگل بزرگ و سرسبز، روی یک درخت پر از شاخ و برگ، دوتا پرنده‌ی کوچولو لانه درست کرده بودند. یکی‌شان نر بود، یکی‌شان ماده. پرنده‌ی ماده روی تخم‌هایش خوابیده بود و پرنده‌ی نر برای او آب و غذا می‌آورد.

بخوانید

قصه‌ی کودکانه روسی: پسری که بزغاله شد || آلِنوشکا و ایوانوشکا

کتاب قصه کودکانه روسی پسری که بزغاله شد

روزی بود، روزگاری بود. در یک جای خیلی دور، پیرمرد و پیرزنی زندگی می‌کردند. آن‌ها یک دختر زیبا و یک پسر کوچک داشتند. از شانس بد آن‌ها، پیرمرد و پیرزن از دنیا رفتند و خواهر و برادر تنها ماندند.

بخوانید

کتاب داستان کودکانه حلقه فولادی، نوشته پائوستوفسکی

کتاب داستان کودکانه حلقه فولادی، نوشته پائوستوفسکی 2

بابا کوزما با نوه اش واریوشا در دهکده موخوویه در جوار جنگل زندگی میکرد. زمستان آن سال خیلی سرد بود، باد های تند میوزید و برق فراوان باریده بود. در تمام زمستان حتی یک بار هوا گرم نشده و آب برف از بام های تخته ای نچكیده بود.

بخوانید