این قصه یک شعر کودکانه است. باز هم گرگ بدجنس هوس خوردن بره کرده اما این بار هم موفق نمی شود و حیوانات جنگل حسابی به خدمتش می رسند...
بخوانیدTag Archives: قصه مصور
قصه مصور کودکانه: روزی که خورشید را دزدیدند / آن کس که نداند …
یک روز حیوانات مزرعه متوجه می شوند که یک نفر خورشید را دزدیده است. اما کسی خورشید را نزدیده بود بلکه خورشیدگرفتگی رخ داده بود ...
بخوانیدقصه کودکانه: آهو و پرنده ها / نوشته: نیما یوشیج
در یک دشت سرسبز همه حیوانات با هم کنار یک آبگیر زندگی می کردند اما یک روز فیل ها آمدند و همه آب آبگیر را خوردند و حیوانات تشنه ماندند. چهارتا از حیوانات به جستجوی آب رفتند و ...
بخوانیدداستان کودکانه آموزنده: الاغ پیر و گرگ ها / حمله سگ ولگرد به خر بیچاره
روزی روزگاری در دهکده ای الاغی به دنیا آمد. همه الاغ را دوست داشتند. مرد ثروتمندی الاغ را برای پسرش خرید . اما دست سرنوشت چیز دیگری برای الاغ قصه ما نوشته بود که چندان خوشایند نبود. خلاصه این قصه این است که: باید حق خود را بگیریم چون: حق گرفتنی است، نه دادنی!
بخوانیدقصه کودکانه قشنگ: الاغ شجاع ، شیر ترسو، روباه بلا
روزگاری الاغ زرنگی زندگی می کرد که حسابی برای صاحبش کار می کرد اما یک روز از کار خسته شد، خودش را به مریضی زد و صاحبش هم او را رها کرد تا اینکه با یک شیر ترسو روبرو شد و ماجراها داشت ...
بخوانید