قصه جوانی که در خواب نشانی گنجی را به او میگویند و او به دنبال گنج به راه میافتد || چراغ خندید. گفتم «از چه میخندی؟» گفت «از سادهدلیهای آدمیزاد که غافل از گنج خود، بیابان سنگلاخ را در آرزوی گنجی موهوم، زیر پا میگذارد.»
بخوانیدTag Archives: قصه مصور
قصه کودکانه: سحر کوچولو و ماه مبارک رمضان / آشنایی با روزه گرفتن
یک قصه کوتاه و قشنگ برای آشنایی کودکان با روزه ماه مبارک رمضان
بخوانیدقصه کودکانه غاز کوچولو / قصه تلاش و همکاری
خانم غازه از پنجره کلبه کوچکش به بیرون نگاه میکرد و گفت: اوه، چه صبح سردی است. چه قدر زمین یخ بسته است.
بخوانیدقصه کودکانه غازهای وحشی / پرندهها اهلی میشوند.
در کنار برکهای که محل زیست پرندگان وحشی بود پسرکی به اسم محمد برای گردش، آرامآرام قدم میزد
بخوانیدداستان درخت سیب / شعرگونهای در وصف امام و انقلاب
سوگند به «انجیر» و سوگند به «زیتون» سوگند به این هردو درخت پربار
بخوانید