یکی بود و یکی نبود. یه جایی تو دنیای ما، زیر همین طاق کبود، یه باغ و یه مزرعه بود. نزدیک اون مزرعه هم خونه و زودخونه ای بود. حیوونای فراوونی تو مزرعه می چریدن، که گرچه دوست هم بودن، گاهی به هم می پریدن...
بخوانیدTag Archives: قصه صوتی
قصه صوتی کودکانه: خانم گل و گل آقا
یکی بود، یکی نبود. زیر گنبد کبود، توی این دنیایی که هست هزار بود و نبود، رودی بود، درختی بود، گلهای رنگارنگی بود، باغ خوب و قشنگی بود. توی اون باغ قشنگ، از چهار فصل خدا، بود بهارک بچه ها.
بخوانیدقصه صوتی کودکانه قدیمی: اتل متل در چنگ دزدان دریایی
در این داستان، اتل و متل به قاره آفریقا سفر می کنند. اما کشتی آنها در دریا غرق میشود و به دست دزدان بیرحم گرفتار می شوند.
بخوانیدقصه صوتی کودکانه اگر این چوب مال من بود…
روزی از روزها، آقا قورباغه و سنجاب و میمون و خارپشت، چوب تراشیده شدۀ زیبایی پیدا کردند. قورباغه چوب را برداشت و مدتی آن را برانداز کرد. واقعاً زیبا بود.
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: یک سبد سیب || آموزش شمارش به کودکان
خارپشتِ کوچولو غمگین بود؛ می دونید چرا؟ حالا براتون میگم. خارپشت یک سبد سیب جمع کرده بود؛ اما نمیتونست اونها رو بشمره. برای همین خیلی غمگین بود...
بخوانید