حسنی هیچ وقت تکالیف مدرسه اش را انجام نمیداد. چون به نظر او انجام دادن تکلیف، کار خسته کننده ای بود. او میگفت به جای انجام دادن تکلیف میتوان بازی کرد.
بخوانیدTag Archives: قصه شب
داستان زیبا و آموزنده: پیرمرد و پسرش || قصه شب برای کودکان
در یکی از روزهای خداوند، در دهکده ای، مردی فقیر با خانواده و پدر پیر خود زندگی میکرد. مرد به سختی کار میکرد و خرج زندگی را به دست میآورد.
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: زمستان زیر آب های دریاچه || با صدای مریم نشیبا
ماهیهای زیر دریاچه هر روز از نوری که از خورشید به زیر آب میتابید لذت میبردند و بازی میکردند. اما زمستان از راه رسید.
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: مورچهی تنبل / با صدای مریم نشیبا
مورچهی تنبل اصلاً دلش نمیخواست بیرون برود و کار کند. اما مورچهی تنبل دلش نمیخواست کار کند.
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: قطره ی بارون خوشحال باش / با صدای مریم نشیبا
پروانه کوچولو روی گل نشسته بود که صدایی شنید. پروانه گفت: تو کی هستی؟
بخوانید