Tag Archives: قصه درمانی

احتیاط داستان انگیزشی   تنها اشخاصی که جرئت باخت بزرگ را دارند، می‌توانند به بردهای بزرگ دست یابند. «کندی»   کشاورزی از یک منطقه دورافتاده، روی پله‌های مخروبه آلونک خودش نشسته بود که غریبه‌ای برای نوشیدن آب به او نزدیک شد و پس از احوال‌پرسی گفت: – «وضع محصول گندمتان …

مردی در بیابان در حال گذر بود. از آسمان ندا آمد که: «هر آنچه بخواهی به تو داده می‌شود.»

دختری کوچک وارد فروشگاهی شد، سکه پنج سنتی خود را روی پیشخوان گذاشت و خواستار آب‌نبات شد.

گروه گر مدرسه برای اجرای کنسرت در مرکز شهر آماده شده بود. هوا خیلی سرد بود.

اگر هواپیمایی سنگین باشد نمی‌تواند از زمین بلند شود، این امر در مورد افراد نیز صدق می‌کند.