فهرست قصه های این مجموعه: یک روز بارانی / میکو و میمیکی / ماه پیشونی / ماناباس و اتش / گلدونه و باغ وحش
بخوانیدTag Archives: عروسک
قصه کودکانه: قهر اسباببازیها | از اسباب بازی ها مراقبت کنیم
گلدونه یک دختر کوچولوی نامرتب بود. همیشه اسباببازیهایش اینطرف و آنطرف پخشوپلا بود. آنها را جمع نمیکرد و در گنجه نمیگذاشت. هر شب مادر مجبور بود اسباببازیهای او را جمع کند؛ ولی بعضی وقتها که مادر کارش زیاد بود و اسباببازیها را جمع نمیکرد
بخوانیدقصه کودکانه: خرسی به نام زنبق | عروسکهایت را تعمیر کن!
زنبق یک خرس کوچولوی اسباببازی بود. او روی یک چهارپایهی قرمز، کنار تخت سینا زندگی میکرد. سینا، زنبق را خیلی دوست داشت. دلش میخواست او همیشه، همانجا در کنار تختش باشد.
بخوانیدقصه کودکانه: مهمانی عروسکها || بچهها باید تمیز و مرتب باشند!
سارا، دختر کوچولویی بود که اخلاق بدی داشت. او هیچوقت دوست نداشت صورتش را بشوید و موهایش را شانه کند. مادر سارا همیشه میگفت: «صورتت خیلی کثیف شده، باید آن را بشویی. موهایت هم بههمریخته و ژولیده است، باید شانهاش کنی.»
بخوانیدقصه کودکانه پیش از خواب: عروسک نخودی
مریم، دختر خوب و مهربانی است که با پدر و مادر و مادربزرگش در خانۀ کوچکی زندگی میکند. او هرروز با مادرش به خرید میرود، بعد به خانه برمیگردد و با اسباببازیهایش بازی میکند یا به قصههای قشنگی که مادربزرگ تعریف میکند، گوش میدهد.
بخوانید