قصه آموزنده: بقال و طوطی || قصههای مثنوی مولوی قصههای مثنوی مولوی 1,254 یک روزی بود و یک روزگاری. یک بقال بود و یک طوطی داشت. این طوطی علاوه بر اینکه خیلی زیبا و خوشصدا بود خیلی هم باهوش بود و چون مدتی در دکان بقالی مانده بود مشتریهای دکان را میشناخت و با آنها سلام و علیک و احوالپرسی میکرد. بخوانید