کلاغ می خواست خودش معلم شود. اردک هم دوست داشت خودش معلم بشود. آنها از طوطی دانا پرسیدند تا ببینند کدام پرنده از همه بزرگ تر است. فردای آن روز همه دور هم جمع شدند تا بدانند بزرگ ترین پرنده ی روی زمین چه کسی است ...
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : طوطی
قصه کودکانه پریان: علی و طوطی || مهربانی با حیوانات
در روزگار قدیم پسری به نام علی بود که با پرندگان با مهربانی رفتار میکرد. یک روز صبح که علی برای قدم زدن به جنگل رفته بود، پرندهی زیبایی را نزدیک درختی دید. او تابهحال نظیر این پرنده را ندیده بود. پرنده بالهای رنگارنگ داشت. بالهای او قرمز، آبی و طلایی بود.
بخوانیدقصه صوتی: طوطی و بازرگان || برداشتی از مثنوی معنوی
قصه صوتی قدیمی برگرفته از مثنوی معنوی، محصول آواز جنوب
بخوانیدقصه آموزنده: درس عملی (طوطی و بازرگان) || قصههای مثنوی مولوی
یک بازرگان بود و یک طوطی سخنگو داشت که در قفس گذاشته بود و طوطی با حرفهای خود، بازرگان را سرگرم میکرد. این بود تا زمانی که بازرگان قصد سفر کرد و میخواست به هندوستان برود.
بخوانیدقصه آموزنده: بقال و طوطی || قصههای مثنوی مولوی
یک روزی بود و یک روزگاری. یک بقال بود و یک طوطی داشت. این طوطی علاوه بر اینکه خیلی زیبا و خوشصدا بود خیلی هم باهوش بود و چون مدتی در دکان بقالی مانده بود مشتریهای دکان را میشناخت و با آنها سلام و علیک و احوالپرسی میکرد.
بخوانید