قصه کودکانه: لچک قرمزی || روایت ایرانی شنل قرمزی به قلم صادق هدایت داستان مصور کودکان 2,259 یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود . يك دختر بچه دهاتی بود مثل يك دسته گل که عزیز دردانه مادرش بود . مادر بزرگش او را از تخم چشمش بیشتر دوست می داشت ، و برای او يك لچك قرمز درست کرده بود که خوشگلی او را هزار برابر کرده بود. بخوانید