یکی بود یکی نبود. پری کوچکی بود که با مادرش در آسمان هفتم زندگی میکرد. پری کوچولوی قصه ما، هنوز بال نداشت. برای همین، نمیتوانست مثل مادرش پرواز کند. وقتیکه مادرش برای گردش به هفتآسمان پرواز میکرد، پری کوچولو توی خانه میماند.
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : شکوه قاسم نیا
شعرهای کودکانه: خاله ریزه و گنج بزرگ | سرودهی: شکوه قاسم نیا
خاله ریزه گنجی داره گنج بزرگی داره طلایی مثل خورشید نقره ای چون ستاره درش همیشه بازه قفل و کلید نداره هر چی میبخشه از اون پُر میشه جاش دوباره
بخوانیدشعرهای کودکانه: خاله سوسکه و آقا موشه | سروده: شکوه قاسم نیا
کفشای خالهسوسکه به پاش کمی تنگ شده وقتیکه اون راه میره فکر میکنی لَنگ شده خریده آقاموشه سنجد نرم و تازه پوستاشو کَنده و زود بُرده به یک مغازه
بخوانیدشعرهای کودکانه: خاله ریزه و قاشق سحرآمیز | سروده: شکوه قاسم نیا
تو دست خاله ریزه قاشقی سحرآمیزه بَه که چه برقی داره وای که چقد تمیزه این از طلاست یا نقره؟ صاحب اون چه غولی است؟ نه از طلا، نه نقره است هیچ غولی صاحبش نیست
بخوانیدشعر کودکانه «من می توانم» سروده: شکوه قاسم نیا
من میتوانم آماده سازم کیف و کتابم
بخوانید