عمو لئون شکارچی خیلی خوبی بود. او هرسال، فصل شکار که میشد، تفنگش را برمیداشت و به جنگل میرفت و بعد خوشحال و خندان با شکارهایش به دیدن برادرزادههایش، لیدی و پل، میرفت.
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : شکارچی
داستان سزای بی وفایی / قصه های برادران گریم
روزگاری شکارچی جوانی بود که قلب رئوف و مهربانی داشت. روزی از روزها همانطور که در جنگل راه میرفت، ناگهان پیرزن زشتی سر راهش را گرفت و گفت: «روزبهخیر جوان! خوش به حالت که خوش و سرحالی، اما من دارم از گرسنگی و تشنگی میمیرم. به من ناتوان کمکی بکن!»
بخوانیدقصه صوتی قدیمی: لورل و هاردی در شکارچی بزرگ
قصه صوتی قدیمی لورل و هاردی در: شکارچی بزرگ ـ صداپیشه لورل: اصغر افضلی ـ صداپیشه هاردی: عزت الله مقبلی ـ برگرفته شده از نوار کاست لورل و هاردی در شکارچی بزرگ ـ مجموعه قصه های کودکانه بهنوش
بخوانیدداستان قدیمی: سدنا و شکارچی / افسانه اسکیمو / جلد 67 مجموعه کتابهای طلائی
در روزگاران خیلی دور، دختری اسکیمو زندگی میکرد به نام سدنا. او تنها دختر مردی زنمُرده و زیباترین دختر سرزمینهای برف و یخ بود. آنان در کنار دریا میزیستند، زمستانها را در کلبهای یخی و تابستانهای کوتاه را در چادری از پوست گوزن به سر میآوردند.
بخوانیدمجموعه داستان: ترسو + 3 داستان دیگر / جلد 67 مجموعه کتابهای طلائی
فهرست داستانهای این مجموعه: ـ لاکپشت حیلهگر ـ ترسو ـ کفاش حیلهگر ـ سدنا و شکارچی
بخوانید