بایگانی/آرشیو برچسب ها : شاهزاده

کتاب قصه خیالی کودکانه: زیبای خفته / عشق، خفته را بیدار می کند

کتاب قصه کودکانه فانتزی خیالی زیبای خفته ایپابفا (6)

در روزگاران بسیار دور امیری با زن خود، تنها آرزویشان داشتن یک فرزند بود. سال‌ها گذشت تا این‌که زن امیر بچه‌ای به دنیا آورد. این بچه یک دختر زیبا برد. امیر برای شادی هر چه بیشتر، جشن بزرگی برپا کرد و تا می‌توانست از مردم دعوت کرد به جشن او بیایند.

بخوانید

قصه پسر پرنده و 3 قصه آموزنده دیگر | جلد 58 مجموعه کتاب‌های طلایی

مجموعه قصه های پسر پرنده کتابهای طلایی (19)

روزی بود و روزگاری بود. سه تا بچه بودند، دوتا پسر و یکی دختر. اسم پسر بزرگ‌تر مایکل بود و اسم پسر کوچک‌تر جان. دختر هم که خواهر آن‌ها بود، وِندی نام داشت. آن‌ها فرزندان آقا و خانم دارلینگ بودند...

بخوانید

افسانه های مغرب زمین: راپانزل گیسوکمند (راپونزل) / زیبا باش و پاک زندگی کن!

افسانه-های-مغرب-زمین-ایپابفا-راپانزل-گیسوکمند

روزی روزگاری درزمانی که احتمالاً دور از تصور شماست، جادوگرانی در این دنیا زندگی می‌کردند. یکی از آن‌ها پیرزن جادوگری بود که نامش «گوتل» بود. او باغچه‌ای داشت که به آن خیلی افتخار می‌کرد.

بخوانید

افسانه های مغرب زمین: شیر زخمی / قصه ای از سحر و طلسم

افسانه-های-مغرب-زمین-ایپابفا-شیر-زخمی

یکی بود یکی نبود. دختر جوان و زیبایی بود به نام «جانینا» که از گاوهای یک کشاورز نگهداری می‌کرد. این کار چندان موردعلاقه او نبود؛ اما جانینا بچه یتیمی بود که نه خانه‌ای داشت، نه پول و ناچار بود که این کار را بکند.

بخوانید