Tag Archives: زرنگ

قصه کودکانه پیش از خواب: سُرمه و موش باهوش

قصه-کودکانه-پیش-از-خواب-سُرمه-و-موش

یکی بود یکی نبود. خانم گربه سیاهی بود که یک بچه‌ی سیاه داشت. اسم گربه کوچولوی او سرمه بود. آن‌ها در انباری گوشه حیاط زندگی می‌کردند. روزی از روزها خانم گربه به گربه کوچولویش گفت: «خب سرمه جان، امشب می‌خواهم به تو یاد بدهم که چطور برای شامت یک موش بگیری. دیگر وقت آن است که خودت موش شکار کنی.»

بخوانید

قصه کودکانه: قوقول خان || خروسی که زرنگتر از روباه بود

قصه-کودکانه-پیش-از-خواب-قوقول-خان

یکی بود یکی نبود. خروسی بود پَر طلایی، با دُم رنگی و تاج گلی. همه صدایش می‌زدند: قوقول خان! قوقول خان خیلی دوست داشت قصه گوش کند. هر پرنده‌ای را که می‌دید، می‌گفت: «قصه بلد نیستی؟! اگر بلدی، تعریف کن!»

بخوانید