در جنگلی قشنگ که پر بود از درختهای مختلف و حیوانات گوناگون، زرافهای زندگی میکرد. حیوانات جنگل، همیشه زرافه را به خاطر گردن بلندش مسخره میکردند.
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : زرافه
قصه شب کودکانه: سیب و خرگوش و زرافه || همدیگر را قشنگ صدا بزنیم
داستان شب: روزی روزگاری خرگوشی که لانهاش نزدیک جنگل بود به راه افتاد تا غذای خوشمزهای پیدا کند. او نمیخواست مثل هرروز هویج بخورد. این بود که به راه افتاد تا یک درخت سیب پیدا کند.
بخوانیدقصه کودکانه قشنگ زنجبیل، زرافه مهربان / آتش در علفزار
زنجبیل زرافه ای مهربان در آفریقا بود. او در یک علفزار بزرگ زندگی میکرد.زنجبیل خیلی مهربان بود و دوست داشت به همه حیوانات کمک کند. یکسال خشکسالی شد و حیوانات هیچ آب و غذایی برای خوردن نداشتند. بنابراین زنجبیل تصمیم گرفت به حیوانات کمک کند...
بخوانیدقصه کودکانه: دمم کو؟ ، عقل که نباشد جان در عذاب است …
یک روز حیوانات جنگل از خواب بیدار شدند و متوجه شدند که دم ندارند. یکی دم همه انها را دزدیده بود ...
بخوانید