روزی روزگاری در گوشه یک جنگل بزرگ، روباهی با بچههایش زندگی میکرد. روباه برای بچههایش لانهای ساخته بود. او وقتی میخواست برای پیدا کردن غذا، بیرون برود، بچههایش را در لانه تنها میگذاشت و خودش روانهی جنگل میشد.
بخوانیدTag Archives: روباه
قصه مصور کودکانه: لکلک و روباه || عاقبت حیلهگری و بدجنسی
در روزگاران قدیم در جنگلی که سبز و خرم و پر از گل و گیاه بود، انواع و اقسام جانوران وحشی و پرندگان کوچک و بزرگی در آن زندگی میکردند
بخوانیدکتاب قصه صوتی«شش جوجه کلاغ و یک روباه» برای کودکان و خردسالان
کتاب قصه صوتی«شش جوجه کلاغ و یک روباه»
بخوانیددنیای والت دیزنی 7: ده قصه کودکانه قشنگ برای پیش از خواب
مجموعه قصه های دنیای والت دیزنی 7 دربردارنده ده تا از قصه های قشنگ کارتون های والت دیزنی هست که به زبان ساده و خودمانی نوشته شده و برای پیش از خواب خیلی عالیه...
بخوانیدقصه کودکانه: دمم کو؟ ، عقل که نباشد جان در عذاب است …
یک روز حیوانات جنگل از خواب بیدار شدند و متوجه شدند که دم ندارند. یکی دم همه انها را دزدیده بود ...
بخوانید