داستان کودک: صبح یکی از روزهای بهار، جوجهتیغی کوچک که در خواب خوشی فرورفته بود، از آواز گنجشکها و سروصدایی که از شادمانی حیوانات جنگل به گوش میرسید، از خواب بیدار شد.
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : دوستی حیوانات
داستان کودکانه: صندوق پست و خبر شگفتانگیز! | مهربانی با پرندگان
هرروز «اِلّا» بیرون میرفت تا صندوق پست را باز کند و نامهها را بردارد؛ اما آن روز، صبحِ خیلی مخصوص بود. او زیر پاکتهای نامه چیز خیلی عجیبی دید که واقعاً هیجانزدهاش کرد.
بخوانیدقصه مصور کودکانه: سگِ عجیبِ دهکده || با حیوانات مهربان باشیم
روزی روزگاری در زمانهای خیلی قدیم، تولهسگ کوچولویی بود به اسم «پوچی» که با فقر و سختی زندگی میکرد. بعضی وقتها سه روز میگذشت و پوچی چیزی برای خوردن پیدا نمیکرد.
بخوانید